سید محمدسید محمد، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

گل پسر مامان و بابا

نمایشگاه ماشین سید محمد

1390/2/24 11:37
نویسنده : مامانی
317 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

دیشب بازم برات 2 تا ماشین خوشکل خریدیم حالا دیگه میتونی نمایشگاه خودتو راه بندازی با انواع و اقسام ماشین هایی که داری گالری کاملی از آب در میاد!!!!

گل پسر ما عاشق ماشین بازیه به خصوص یه ماشین پلیس کنترلی داره که خیلی دوستش داره باباجون برا تولد یک سالگیش براش خریده

مامان جانم  اینقدر اونو زیر پاهات گذاشتی تا دستت به چیزا برسه و اینقدر از دستای نازنینت خورده زمین که دیگه خراب شده بود چند روز پیش بابایی و باباجون باهم اونو برات درست کردن و دوباره رو براه شد بعد بابایی گفت بزارمش کنار تا بزرگتر که شدی بتونی باهاش بازی کنه آخه مامانی حیفه ماشین کنترلی به این خوبی رو تو همش بزنی زمین !!

تمام مدتی که ماشینت رو باز کرده بودن تا درستش کنن شما دایم می گفتی بابایی بابایی ماشین من!!

قربونت برم فکر میکردی دارن خرابش میکنن!

البته ماشین زیاد داری یکی دیگه کنترلی که برا سیسمونیت بوده رو تا حالا نزاشتم زیاد تو دست پا بیفته آخه آنتن داره اون یه موقع شیطونی میکردی میخورد چشمای خوشکلت عزیزم وگرنه برا خودته چقدرم رنگش رو دوست داری آخه نارنجی خیلی نازیه بزرگ تر شدی باهاش بازی کن فقط مواظب باش آنتنش به چشمای قشنگت نخوره عزیزم

مامانی تازه یکی دیگه تریلی هم داری اون تریلیه که سه ماشین بارش بود. ماشینای کوجلوشو که قربونت برم شکوندی ولی خودش رو هنوزم داری

تازه او سه تا ماشین کوجلوهای کششی که هر جا میری با خودت میبرشونم داری

دیگه برات بگم اون بنفشه که بردی خونه مامانی تا اونجا باهاش بازی کنیم هست این ماشینت که مثل خودت خیلی شیطونه و چشماشو تکون میده و زبونش رو هی مییاره بیرون یه موقع مامان تو این کارو نکنی ها زشته !!!

دیگه برات بگم اون کمپرسیه هم هست درسته که چرخاشو درآوردی و چرخ نداره !!!

اون دو تا ماشین مدل قدیما هم که خونه بابا جون هست هم که همش میگی ماشین منه!!!!

خوب با بنز و ماشین پلیس دیشبت فکر کنم الان یه 14 یا 15 تایی ماشین داشته باشی ماشاا.. مامانی وضعت خوبه من و بابایی تو یکی شم موندیم!!!!

بازم برات میخرم عزیزم دیشب بابیی میخواست یکی از اون ماشین خیلی بزرگا برات بخره گفتم بزار بزرگتر شه بتونه باهاش بازی کنه بعدم اینکه همش هم که نمی شه یکجا داد دستت نازت بشم

خلاصه اینکه دیشب کلی با ماشین جدیدات بازی کردی و حتی موقع خوابم آوردی کنار خودت خوابوندیشون و من که پتو کشیدم روت شما هم کنار پتوتو کشیدی روی ماشینات که یه موقع سر ما نخورن!! امروز صبحم برداشتیشون بردیشون خونه مامان جون و کلی به امیر رضای خاله و باباجون و خاله و مامان جون پزشون رو دادی هی بهشون می گفتی ماشین من !!!!ماشیییین!!!

ولی مامان جونم میدونم هنوزم اون ماشین پلیش کنترلیه رو بیشتر دوست داری آخه دیشب هر چی آوردم گفتم یکی از ماشینات رو بده من فلان چیز بهت بدم ندادی ولی همین که اشاره کردم یکی از ماشینات رو بده اون ماشین بالاییه رو بهت بدم(میخواستم ببینم از این دوتا کدومش رو بیشتر دوست داری) شما هم الهی که مادر فدات بشه هر دوشا دادی به من گفتی بیا!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اینم عکس چند تا از ماشینات (اونایی که یه ذره سالم ترن)

 

 

 

 

 

  

  

  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)